اثرات سلامت ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه
پسروي و کوچک شدن سطح دریاچه ارومیه و شورهزار حاصل از این عقبنشینی و احتمال انتشار ذرات حاوی نمک و سایر عناصر جزئی و سمی میتواند تمام اراضی طبیعی، مزارع و نواحی مسکونی اطراف و مناطق دور را تهدید و پیامدهای ناخوشایند بهداشتی را در پی داشته باشد. با توجه به گزارشهایی که در خصوص وضعیت محیط زیستی و مخاطرات سلامت در مورد دریاچههای مشابه در جهان وجود دارد، واضح هست که خشک شدن دریاچه ارومیه نیز میتواند تبعات ناگواری بر محیطزیست و سلامت مردم در برداشته باشد.
مطالعات انجام شده در نقاط مختلف جهان نشان میدهد که مواجهه حاد با ذرات معلق برخواسته از بستر دریاچه های خشک شده سلامت سیستم تنفس کودکان را تحت تاثیر قرار میدهد. گزارش هایی وجود دارد که طوفان گردوغبار با پذیرش بیمارستانی ناشی از آسم و کاهش عملکرد ریوی در کودکان مرتبط است. به طور کلی اثرات بهداشتی زیر در اثر خشک شدن دریاچه های جهان در کودکان بیشتر شده است:
- اختلالات کلیوی
- التهاب مجاری تنفسی
-تشدید علائم آسم
- افزایش شیوع سرفه خشک و عطسه
- افزایش فشار خون و کاهش عملکرد ریه
بیماری های مختلفی در اثر خشک شدن دریاچه ها در سراسر دنیا در افراد بزرگسال گزارش شده است از جمله:
- افزایش بیماری های تنفسی
- افزایش مورتالیتی ناشی از بیماری های قلبی عروقی
- التهاب چشم و گرفتگی بینی
- کاهش حجم تنفسی
- افزایش پذیرش بیمارستانی
- افزایش آلرژی در زنان باردار
درخصوص اثرات سلامت ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه مطالعات محدودی صورت گرفته است. محقیقن دانشگاه علوم پزشکی تبریز برای اطلاع از اینکه آیا کاهش سطح آب دریاچه ارومیه تاثیری بر افزایش غلظت ذرات معلق در حوضه شرقی دریاچه طی 15 سال ( 1380 الی 1395 ) داشته است و نتیجه این تاثیر بر وضعیت بیماری های قلبی، عروقی و تنفسی مردم منطقه چگونه می تواند باشد، مطالعه ای انجام دادند. آن ها غلظت ذرات معلق هوا در 999 نقطه روستایی و شهری حوضه شرقی دریاچه و در سه منطقه مجاور (شبستر ،آذرشهر، اسکو، عجب شیر، ملکان و بناب) ، میانی (تبریزو مراغه) و دور (هریس، بستان آباد و سراب) بررسی کردند. آن ها همچنین خطر نسبی بیماری های آسم ، برونشیت مزمن و مرگ و میر ناشی از برونشیت حاد و پذیرش بیمارستانی ناشی از بیماری های قلبی ، عروقی در این مناطق برآورد کردند.
نتایج تحقیق آن ها نشان داد شهرستان های مجاور نسبت به سایر شهرستان های حوضه شرقی دریاچه، بیشتر در معرض ذرات نمکی و نیز ریزگردهای انتقال یافته از کشورهای غربی قرار می گیرند. میانگین خطر نسبی آسم، برونشیت مزمن، برونشیت حاد و بیماری های قلبی، عروقی در منطقه به ترتیب 1/5 ، 1/1،1/2و 1/1 برآورد شد. نتایج ارزیابی ها نشان داد که میزان خطر نسبی اثرات بهداشتی مختلف با افزایش غلظت ذرات معلق در سال های مختلف افزایش یافته و در شهرستان های مجاور دریاچه، خطر نسبی بیماری های منتسب به ذرات معلق بیشتر است.
بین سالهای 2012 تا 2020 در شبستر به بررسی ارتباط بین خشک شدن دریاچه ارومیه و افزایش نمک در گردوغبار محلی و فشار خون پرداختند. بر اساس نتایج این مطالعه مشخص گردید خشک شدن دریاچه ارومیه به طور معنی داری با افزایش شیوع موارد ابتلا به فشارخون در شبستر ارتباط دارد. تعداد افراد با فشار خون بالا از 2/09 درصد در سال 2012 به 19/5 درصد در سال 2019 افزایش یافته بود.نتایج نشان داد که بزرگسالان خصوصا زنان نسبت به گرد و غبار محلی حساس تر هستند.
در مطالعه دیگری مشاهده گردید که میزان فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، شیوع پرفشاری خون و نیز آنمی در افراد ساکن شهرهای مجاور دریاچه ارومیه (بناب،اسکو و ایلخچی) نسبت به ساکنین مناطق دورتر (میانه، ورزقان و خداآفرین) به طور معنی داری بیشتر است.
روند تغييرات میزان مرگ خام به ازای هر هزار نفر در طی سال های 1385 تا 1394 درساکنین حاشیه شرقی دریاچه ارومیه در استان آذربايجان شرقي افزايش یافته است. مقایسه بین شهرهای مورد مطالعه نشان میدهد که شهرهای شبستر (6/7) و آذرشهر (9/5) بیشترین میزان مرگ را در سال 1394 داشتهاند. این در حالی است که میزان کشوری مرگ خام 6/5 نفر به ازای هر هزار نفر در آن بازه زمانی بود.
ابتلا به دیابت در حاشیه دریاچه ارومیه از سال 2006 به 2016 افزایش یافته و بیش از 40 نفر به ازای هر هزار نفر دچار دیابت شدهاند. همچنین در طی این سالها شیوع بیماری قلبی - عروقی افزایش یافته و 30 نفر به ازای هر هزار نفر دچار بیماری ایسکمیک قلبی شدهاند. مشخص شده است که مناطق شرقی دریاچه نسبت به سایر بخشها جزو مناطقی بودند که دارای بیشترین میزان مراجعات مراکز بهداشتی به خاطر دیابت و بیماری های قلبی - عروقی بودند. از جمله این مناطق روستاهای منتخب شهرستانهای تبریز، شبستر و اسکو می توان اشاره کرد.
در یک مطالعه همگروهی گذشته نگر، در سه گروه از افراد به بررسی بروز آسم پرداختند. گروه مواجهه شامل جمعیت ساکن در نزدیک دریاچه ارومیه بود. گروه کنترل 1، در فاصله 65 کیلومتری از دریاچه ساکن بودند و گروه کنترل2 در فاصله بیش از 160 کیلومتر زندگی می کردند. نتایج نشان داد که میزان بروز آسم در "گروه مواجهه" حدود 1/85 برابر بیشتر از "گروه کنترل 1" بود. همچنین خطر ابتلا به این بیماری، در "گروه مواجهه" در مقایسه با "گروه کنترل 2" 1/44 برابر بیشتر بود.
بدون شک یکی از مهمترین نگرانیهای موجود ناشی از پسروی و خشکی بخش قابل ملاحظهای از دریاچه ارومیه و تبدیل شدن آن به یکی از کانونهای فعال ایجاد ریزگردهای نمکی میباشد. مطالعات مختلفی نشان دادهاند که از مهمترین آثار خشک شدن بسیاری از دریاچهها، ایجاد و گسترش فزایندهی انواع بیماریها میباشد.توزیع و انواع آلودگی در جوامع روستایی معمولاً به خوبی مشخص نمی شود، و به تبع آن اثرات سلامتی جمعیت روستایی ناشی از این آلودگی ها معلوم نیست. تلاقی جمعیت روستایی با سواد و طبقه اجتماعی اغلب بی عدالتی های زیست محیطی را تشدید می کند. روستایی های کم درآمد اغلب فاقد منابع مالی و اجتماعی برای کاهش مواجهه خود هستند، مانند انتقال خانوارها به مناطق کمتر آلوده، استفاده از دستگاه های تهویه مطبوع به جای باز کردن پنجره ها، یا تأثیرگذاری بر دولت برای کاهش قرار گرفتن در معرض آلودگی. برای مقابله با اثرات احتمالی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه، به نظر می رسد احداث بیمارستان های تخصصی در شهرستان های مجاور دریاچه و یا حداقل اعزام هفتگی یک پزشک متخصص قلب و عروق و ریه جهت کنترل و پایش افراد در معرض خطر الزامی باشد.